همه انسان ها ممکن است افکار وسواسی داشته باشند که تنها شدت و نوع آن متفات است.
آیا تا به حالا به بررسی مکرر خاموش بودن اجاق یا بسته بودن درب ماشین یا دوری از مکانی را در زندگی تجربه کرده اید؟
رفتارهای وسواس گونه در سراسر زندگی تان ممکن است وجود داشته باشد اما مادامی که زندگی عادی تان را تحت تاثیر قرار نداده باشد به عنوان یک اختلال شناخته نمی شود.
تنها شما نیستید که ممکن است به این اختلال دچار شوید، پس نگرانی را کنار گذاشته و به دنبال کمک و درمان این اختلال باشید.
اختلال وسواس فکری اجبار یا به اختصار OCD، نوعی اختلال رفتاری است که باعث شکل گیری افکاری در ذهن فرد می شود که موجب انجام عملی اجباری می گردد.
اگر در طول روز زمان زیادی ذهن شما درگیر افکار خاصی می شود یا زمان زیادی را برای انجام رفتاری تکراری یا اجبار گونه سپری می کنید به طوری که بر روی زندگیتان تاثیر می گذارد، بنابراین شما دچار اختلال وسواس فکری هستید.
اختلال وسواس غالبا از سنین کودکی یا نوجوانی آغاز می شود و حتی می تواند بصورت ژنتیک در فرد منتقل گردد.
شخص وسواسی اغلب از مشکل خود آگاه است و قصد درمان نیز دارد ولی در بیشتر موارد به علت اضطراب و احساسات آزار دهنده دیگر ناشی از ترک این رفتار اجبار گونه، موفق به ترک آن نمی شود.
این اختلال گاها با اختلال های دیگری نظیر تیک و یا شک و بدگمانی نیز ممکن است همراه باشد.
وسواس بطور کلی نوعی افکار آزاردهنده است که در فرد ایجاد اضطراب و دلشوره می کند. این افکار می تواند در مورد خود فرد، اطرافیان و یا مسائل کوچک و بی اهمیتی باشد.
تمام افکار وسواسی با یک چیز شروع می شوند: “اگر ….”.
افکار وسواسی اغلب منجر به انجام اعمال خاصی برای کاهش اضطراب فرد می شوند.
به این معنی که فرد برای آرام کردن خود و کاهش اضطرابش دست به انجام اعمالی می زند تا این افکار آزاردهنده را کاهش دهد.
به عنوان نمونه شستن مکرر، بررسی چندباره قفل بودن در و یا تکرار کلمات یا جملات خاص، بخشی از این اعمال اجبارگونه است.
شخصی که به اختلال وسواس مبتلا باشد اغلب از خود و رفتارش شرمسار است. این احساس شرم می تواند باعث انزوای فرد از جامعه و اطرافیان بشود.
از انجایی که ذهن ممکن است به شدت درگیر این افکار باشد و یا فرد زمان زیاد برای انجام رفتار اجباریش صرف می کند بنابراین از سایر کارهایش باز می ماند.
این اختلال حتی می تواند بر سلامت جسمی فرد نیز تاثیر بگذارد یا روابط بین فردی شخص مبتلا را تحت شعاع قرار دهد.
رفتارهای اجباری فرد مبتلا به وسواس به هیچ عنوان اختیاری نیستند و از شخصیت فرد سرچشمه نمی گیرند بلکه نشان از وجود یک اختلال رفتاریست.
بنابراین رفتار اطرافیان در برخود به این اختلال بسیار مهم است چرا که در اغلب موارد فرد دچار احساس گناه می شود و این کار اضطراب او را افزایش می دهد کهان هم باعث افزایش شدت وسواس فرد می شود.
قبل از هرکاری باید به فرد مبتلا به وسواس نشان دهید که حمایت شما را همچنان دارد. از انجام هر کاری یا حرفی که بر شدت اضطراب وی بیفزاید پرهیز کنید.
در گام بعدی اگر به یک روانشناس بالینی در شهرتان دسترسی دارید، نزد وی مراجعه کنید.
درمان وسواس با دارو زیر نظر روانپزشک به تنهایی کافی نمی باشد.
درمان دارویی تنها از اثر و شدت افکار وسواسی می کاهد ولی هرگز نمی تواند جوای آن را بطور کامل بگیرد.
ضمن اینکه این احتمال وجود دارد با گذشت زمان بدن فرد نسبت به داروها مقاوم شده و تاثیر دارو رفته رفته کاهش بیابد.
تکنیک های درمانی مختلفی وجود دارد که یک روانشناس بالینی می تواند با کمک آنها به فرد دچار اختلال وسواس کمک کند تا مشکلش بطور کامل برطرف گردد.