تفاوت های مهم وسواس فکری - عملی در کودکان و بزرگسالان

تفاوت های مهم وسواس فکری - عملی در کودکان و بزرگسالان

وسواس فکری – عملی در کودکان با بزرگسالان فرق می کند. اگر چه بیشتر مردم وسواس را به عنوان یک اختلال که فقط در بزرگسالان اثر می گذارد تصور می کنند، کودکان نیز تحت تاثیر آن قرار می گیرند.

همان طور که شباهت های بسیار زیادی بین شروع وسواس در بزرگسالی و کودکی وجود دارد، تفاوت های مهم زیادی نیز وجود دارد که مروری بر آنها خواهیم داشت.

 

وسواس فکری – عملی در کودکان: یک نظر کلی

اگر علائمی مانند وسواس و اجبار پیش از بلوغ رخ بدهد وسواس در کودکی نامیده می شود. 1 تا 3 درصد از کودکان به OCD مبتلا می شوند و میانگین شروع آن تقریبا از 10 سالگی است، اگر چه کودکانی به خردسالی 5 یا 6 سال هم به این اختلال مبتلا می شوند.

به طور قابل توجهی، در حالی که پسران عموما بیشتر در شروع کودکی به وسواس مبتلا می شوند، این گرایش معکوس پس از دوران بلوغ می آید. بعلاوه، پسرانی با وسواس در کودکی خطر بالاتری برای ظهور شرایطی که شامل اختلالات پرش عضله (تیک) می شود دارند.

از آنجایی که کودکان اغلب اوقات فقط به طور خلاصه یاد می گیرند، آنها بینش کم تری به وسواس خود نسبت به بزرگسالان دارند. با ترکیب این گرایش محدود یا توانایی توسعه زبانی می توان یک تشخیص مناسب را سخت تر کرد.

چنانچه، مضمون وسواس کودکان می تواند با بزرگسالان متفاوت باشد. برای مثال، این برای کودکانی با OCD که وسواس بخصوصی مربوط به فوت والدین خود دارند غیر عادی نیست.

به احتمال زیاد کودکان تشریفات یا اجبار به درگیری بیشتری نسبت به بزرگسالان دارند. اگر چه، کودکان به ندرت بر روی موضوعات جنسی تاکید می کنند، مهم است تا به یاد داشته باشیم که نوجوانان در حقیقت ممکن است یک حادثه بالاتر از وسواس تمرکز – جنسی را تجربهکنند.

در نهایت، کودکانی با وسواس ممکن است به طور متناوب به جمع آوری اشیاء بیشتر از بزرگسالان با این اختلال بپردازند.

شروع وسواس فکری – عملی در کودکی هم چنین می تواند نشان دهنده ی علامت خطر بالایی از انتقال ژنتیکی وسواس، اختلالات تیک و اختلال کم توجهی – بیش فعالی نیز باشد.

درمان وسواس در کودکان

با شروع بیماری وسواس در بزرگسالان، درمان رایج پیشنهاد شده برای دوران کودکی شامل ترکیبی رواندرمانی یا درمان شناختی – رفتاری (CBT) و داروهایی که تکمیل کننده سطح مواد شیمیایی عصب سرو تونین مانند مهار کننده های بازجذب سروتونین  (SSRIS) می شود.

وقتی والدین مسئول درمان CBT در کودکان هستند و ضروری است که تحصیل کرده باشند. در واقع، این تحقیق پیشنهاد می دهد که درگیری والدین یک موفقیت محکم برای درمان کودکان است.

هم چنین گفتن این نکته به خود کودکان ممکن است سودمند باشد که اختلال وسواس آنها “یک شخص بد” است و مسئول علائم آنهاست و خودشان و والدینشان “اشخاص خوب” هستند. چنین تکنیک هایی می تواند فرصت اینکه کودک خود را سرزنش کند یا از داشتن OCD شرمسار باشد کاهش بدهد.

البته، گاهی اوقات اعطای توانایی محدود شناختی به کودکان، هم چنین تفسیر مفهوم مطلق به آنها نیازمند توجه به سن مناسب کودک است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *