با وجود اینکه گفتگو درباره سلامت روان در جامعه پیشرفتهایی داشته اما هنوز هم عرف فرهنگی و اجتماعی اجازه نمیدهد، افراد راحت از افسردگی خود حرف بزنند. این موضوع به مراتب برای مردان سختتر است.
همه انسانها با هویتهای جنسی متفاوت ممکن است در مقطعی از زندگی دچار افسردگی شوند.
افسردگی یک بیماری جدی است که بر طرز تفکر، احساسات و عملکرد افراد تأثیر منفی میگذارد.
یکی از مشکلات رایجی که بین مردان وجود دارد، عدم توانایی صحبت کردن درباره احساسات و افکارشان است.
این مسأله در بعضی از فرهنگها با تکرار این جملهها: «مرد باید قوی باشه»، «مرد که گریه نمیکنه»، «تو نباید ضعیف باشی» تقویت میشود.
شنیدن این جملهها باعث میشود که اگر مردی دلش بخواهد گریه کند و یا درباره احساساتش صحبت کند، آن را نشانه ضعف بداند و اصلاً این کار را انجام ندهد و حال خود را خوب نشان دهد.
این نقاب زدن به مرور باعث میشود که مرد افسردگی بگیرد.
در این مقاله قصد داریم تا شما را با علائم و درمان افسردگی در مردان آشنا کنیم.
در اجتماع این باور غلط به مردان تحمیل شده است که باید احساساتشان را سرکوب کنند، اگرچه همه میدانیم این کار درست نیست.
در تلاش برای حفظ این هنجارهای اجتماعی، بسیاری از مردان ممکن است سلامت عاطفی، جسمی و روانی خود را به خطر بیاندازند.
به علاوه، بسیاری از مردان هرگز در خصوص شناخت علائم افسردگی آموزش نمیبینند.
به همین دلیل ممکن است نتوانند احساسات منفی خود را درک کنند.
از طرفی دیگر، برخی از مردانی که علائم را تشخیص می دهند ممکن است برای درمان مشکل خود تلاشی نکنند؛ زیرا از قضاوت دیگران میترسند!
در نتیجه هنگامی که مردان علائم افسردگی را تجربه میکنند، به جای رسیدگی به آن، ساعتهای طولانی کار میکنند یا وقتشان را با فعالیتهای مختلف پر میکنند.
طبق آمار، تعداد مردانی که دچار افسردگی میشوند کمتر از زنان است، علت این آمار عجیب ترکیبی از عوامل اجتماعی و بیولوژیکی است که باعث میشود تشخیص و مشاهده افسردگی در مردان سختتر شود.
دلیل دیگر این است که مردان از نظر فرهنگی تحت فشار قرار دارند نمیتوانند احساسات خود را به درستی نشان دهند.
زیرا فرهنگ مردانه سمی اینگونه القاء کرده است که ابراز احساسات رفتاری زنانه است و مردان با پنهان کردن احساساتشان میخواهند “مردانه”رفتار کنند!
یکی دیگر از علل دشوار بودن تشخیص افسردگی در مردان این است که برخی علائم افسردگی در مردان بسیار متفاوتتر از علائم افسردگی در زنان است.
اگر فکر میکنید خودتان یا کسی که دوستش دارید با افسردگی دست و پنجه نرم میکند با ما همراه شوید.
بدتر اینکه بعضی از مردان هرگز برای درمان افسردگی خود از روانشناس متخصص کمک نمیگیرند؛ زیرا اصلاً علائم را تشخیص نمیدهند!
تشخیص افسردگی و مراجعه برای درمان میتواند جان افراد زیادی را نشان دهد.
آمار خودکشی در میان مردان در حال افزایش است.
احتمال خودکشیِ منجر به مرگ در مردان ۳ تا ۴ برابر بیشتر از زنان است.
با گفتگو درباره افسردگی، میتوانیم به مردان کمک کنیم تا علائم افسردگیشان را تشخیص دهند.
مردان افسرده با مراجعه برای درمان، میتوانند به زندگی عادی بازگردند.
در حالی که افسردگی نوعی اختلال سلامت روان محسوب میشود، افسردگی در مردان ممکن است خودش را با علائم جسمانی نشان دهد.
معمولاً اکثر مردان بیشتر به دلیل مشکلات جسمی به پزشکان مراجعه میکنند تا مشکلات روحی و عاطفی.
برخی علائم فیزیکی رایج افسردگی در مردان عبارتند از:
اگر میخواهید بدانید افسردهاید یا مضطرب؟ بهتر است از روانشناسان مجرب کمک بگیرید.
علائم ذهنی افسردگی در مردان علائم افسردگی در مردان متفاوتتر از علائم افسردگی در زنان است و همین امر تشخیص آن را دشوارتر میکند.
این علائم ممکن است با طرز تفکر و پردازش اطلاعات فرد تداخل داشته باشد و بر رفتار و احساسات او تأثیر بگذارد.
از شایعترین علائم ذهنی افسردگی در مردان عبارتند از:
عواملی که باعث بوجود آمدن افسردگی در مردان میشود، میپردازیم:
اگر والدین شما دارای یکی از اختلالات خلقی مانند افسردگی باشد، امکان ابتلای شما به افسردگی بیشتر میشود.
رشدکردن در محیطی که والدین افسرده باشند، تاثیر زیادی روی الگوهای رفتاری بعدی شما میگذارد و به همه مسائل با دید سیاه نگاه میکنید.
حادثه گاهی در مردان افسردگی بعد از یک حادثه مانند تجاوز در کودکی، تصادف، دیدن یک صحنه دلخراش و یا حتی داشتن شغلهایی که در آن شاهد مرگ و میر انسانها باشید، بوجود میآید.
شما بیشتر زمان خود را مشغول شغل خود هستید.
اگر این کار استرسهای زیادی برایتان داشته باشد و نتوانتید آنها را مدیریت کنید، امکان اینکه افسرده شوید، وجود دارد.
از جمله مهمترین دلایل افسردگی در مردان، جدایی، طلاق و شکست در یک رابطه معنادار عاطفی است.
در این حالت چون آن در رابطه سرمایهگذاریهای زیادی انجام داده بویدد، باورتان نمیشود که او شما را ترک کرده باشد و این رابطه تمام شده است.
بنابراین افسردگی از جمله مسائلی است که پس از جدایی اتفاق میافتد.
احساس بیکفایتی میتواند ناشی از خوب انجام ندادن یک کار و یا نداشتن استقلال در زندگی یک مرد باشد.
همچنین وقتی شما به عنوان یک مرد توسط دیگران تحقیر شوید و خودتان را لایق احترام ندانید، این احساس بیکفایتی شدید میشود.
افسردگی یکی از نتایج احساس بیکفایتی در مردان است که به مرور باعث کاهش اعتماد به نفس میشود.
تحقیقات بسیاری از رابطه بین مصرف مواد مخدر و الکل در ایجاد و تشدید افسردگی در مردان گفتهاند.
مواد مخدر و الکل با ایجاد یک حالت سرخوشی کاذب و لحظهای، شما را از پذیرش اتفاقات و مشکلات مربوط به زندگیتان دور میکنند، اما به مرور وقتی شما کاملاً وابسته به مواد شدید، دیگر اثری از آن حال خوش نیست.
افسردگی ممکن است باعث بوجود آمدن اعتیاد شود و هم بعد از ترک به سراغ فرد معتاد به مواد مخدر یا الکل بیاید.
در هر صورت برای این مسأله درمان فوری نیاز است.
وقتی فرزندان به علتهایی مانند تحصیل، ازدواج و یا مهاجرت خانه را ترک میکنند، مرد میانسال احساس انزوای شدیدی میکند.
این حالت که در روانشناسی به آن «سندروم اشیانه خالی» گفته میشود به این معنی است که والدین طاقت دیدن خانه خالی از فرزندان و جدایی از آنها را ندارند و به مرور دچار افسردگی میشوند.
دلیل دیگری که تحقیقات مختلف برای دلیل افسردگی نام بردهاند، احساس تنهایی و نداشتن حمایت اجتماعی است.
تنها بودن با احساس تنهایی متفاوت است و شما ممکن است در عین حال که دوستان زیادی دارید، احساس تنهایی کنید.
اما لزوماً و همیشه احساس تنهایی باعث افسردگی نمیشود.
زمانی که این احساس تنهایی باعث شود که شما نتوانید با دیگران ارتباط برقرار کنید و در نتیجه هیچ حمایت اجتماعی از شما نشود به افسردگی دچار خواهید شد.
گاهی هم زودانزال بودن و اختلال در نعوظ ، باعث میشود که یک مرد احساس افسردگی داشته باشد.
بخصوص اگر همسرش او را سرکوب کند و احساس بیکفایتی مرد بالا برود.
یکی دیگر از دلایل افسردگی در مردان بخصوص در زمان حاضر که مشکلات اقتصادی زیاد شده است، بیکاری و مسائل مالی است.
افسردگی اغلب با گفتگو درمانی، دارو درمانی یا ترکیبی از هر دوی اینها درمان میشود.
یک روانشناس متخصص میتواند برنامهی درمانی شخصی که بهترین کارآیی را برای شما یا عزیزتان دارد، در اختیار شما قرار دهد.
بسیاری از مردان، درمان افسردگی (با شدت متوسط) را با مراجعه به وانشناس و رواندرمانگر آغاز میکنند.
یک درمانگر ممکن است انواع مختلفی از درمان را پیشنهاد کند که عبارتند از:
یکی از رویکردهای رایج برای درمان افسردگی استفاده از رویکرد رفتاری-شناختی CBT است.
این رویکرد اعتقاد دارد که افکار و احساسات ما تاثیر زیادی در رفتارمان دارند و باید به دقت افکار و احساسی که در حین افسرده بودن دارید مورد بررسی قرار بگیرد.
در صورت نیاز ممکن است با کمک روانپزشک دارودرمانی نیز به این درمانها اضافه شود.
با این حال برای موارد شدیدتر، ممکن است بلافاصله دارو تجویز شود تا به کاهش برخی از علائم فیزیکی، ذهنی، عاطفی و رفتاری افسردگی کمک کند.
این روش ممکن است برای شخصی با افکار خودکشی یا اقدام به خودکشی استفاده شود.
فراموش نکنید، اغلب چند هفته طول میکشد تا داروهای تجویز شده برای درمان افسردگی تاثیر خود را بگذارند. پس صبوری کنید و به اجرای برنامه درمانی خود کاملا پایبند باشید.
یکی از بهترین روشهایی که برای درمان افسردگی تجویز میشود، کمک به دیگران و فعایتهای اجتماعی است.
وقتی افسردگی تمام انرژی شما را میگیرد و شما دچار ناامیدی و بیلذتی میشوید، با کمک کردن به دیگران احساس مفیدبودن میکنید و از آن احساس بیکفایتی و عدم اعتماد به نفس رها میشوید.
فعالیت بدنی منظم مانند دارو عمل میکند.
با ورزش کردن هورمونهای شیمیایی مانند اندورفین، بالا میرود و انرژی میگیرید.
این انرژی برای ادامه مسیر و تغییر سبک زندگی شما بسیار موثر است.
علاوه بر این، از دردهای جسمانی که ناشی از افسردگی است و شما را درگیر کرده است نیز رها میشوید.
افسردگی روابط اجتماعی شما را تحتتاثیر قرار میدهد، بنابراین برای شروع درمان باید روابط خود را بازسازی کنید.
با خانواده و دوستان وقت خود را سپری کنید و در مورد احساس خود با آنها صحبت کنید.
اگر در برقراری رابطه و یا بیان احساس، مشکلی دارید باید مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کنید.
در مورد این راهحل بهتر است همراهی اطرافیان هم با شما بیشتر باشد و شما وارد جمع خود کنند.
کارهایی که قبلاً برای شما لذتبخش بود، انجام دهید چون افسردگی به شما احساس بیمیلی میدهد و نسبت به آن چیزهایی که قبلاً برای شما لذتبخش بود، حسی ندارید، بهترین اقدام این است که مجدداً به سمت همان کارهای سالم و لذتبخش بروید و آنها را انجام دهید.
اگر دو یا چند مورد از علائم افسردگی بالا را دارید به طوری که آنقدر شدید هستند که زندگی روزمره شما را دچار اختلال کردهاند، قصد خودکشی دارید یا حتی اقدام به خودکشی کردهاید، حتماً باید از یک روانشناس وقت مشاوره بگیرید.
هرچند برای صحبت با درمانگر، لازم نیست در بدترین حال ممکن باشید.
در واقع هرچه زودتر بهدنبال کمک باشید، شانس بیشتری برای بهبود دارید.