اختلال بین دو یا چند نفر را تعارض میگویند. این اختلاف در ارتباط بین تمام افراد وجود دارد.
تعارض به طور کلی امری طبیعی در ارتباطات است به دلیل آنکه همه ادم ها به مسائل یک جور نگاه نمیکنند.
بنابر این ما نیاز داریم تا در مورد مهارت حل تعارض بدانیم.
این تعارض اجتناب ناپذیر است.
در هر رابطه ای تعارص وجود دارد و رابطه هایی که تعارض ندارند الزاما خیلی خوب نیستند.
روش های زیادی برای بهبود مهارت در حل تعارض و اختلاف وجود دارد که در ذیل به طور خلاصه به مرور آنها می پردازیم.
فرد به جای انکه به مذاکره و گفتگو در مورد اختلاف بپردازد به طور کلی از آن اجتناب میکند چرا که از تعارض بیشتر میترسد.
قطع رابطه از سطحی ترین راه حل هاست چرا که باعث پاک کردن صورت مسئله می شود.
قهر کردن هم مثل همان مورد اول است.
یعنی فرد به طور کلی از گفتگو اجتناب میکند. این خیلی روش کارآمدی نیست.
وقتی در برابر کسی کوتاه می آییم به این معنا نیست که آن مسئله به طور کلی حل شده است.
شما نیاز دارید در برابر آنچه که فکر میکنید حق شماست دفاع کنید، چرا که بعدا خود را سرزنش میکنید.
اهمیت مسئله برا شما هم حقی است که باید برای خود قائل شوید.
بنابراین کوتاه آمدن صرف یک روش سالم برای حل تعارض نیست.
انجام فعالیت ها و رفتار های پرخاشگرانه از جمله روش های ناسالم در حل تعارض است که فقط به تنش بیشتر کمک میکند.
روش ها و مطالعات نشان داده اند که بهترین روش برای حل کردن تعارض گفتگو است.
مذاکره اساسا گفتگویی است بین دو یا چند نفر برای رسیدن به یک وضعیتی برد برد به منظور حل اختلاف.
گوش کردن یکی از مهارت های جدی در مذاکره کردن است.
به همان اندازه که به خود اجازه می دهید صحبت کنید، باید به طرف مقابل هم این حق را بدهید که کاملا از خود دفاع کند.
این مهم ترین نکته در حل یک توافق موفقیت آمیز است.
در این مهارت شما نباید دنبال مقصر بگردید بلکه تنها و تنها باید به راه حل فکر کنید.
راه حل هایی را پیشنهاد دهید که طرف مقابل هم از آن ها سود ببرد.
ممکن است با کسی که صحبت میکنید خیلی احساس خوبی نداشته باشید.
اگر قرار باشد که هیجانات خود را وارد مذاکره کنید اساسا مذاکره پیش نمیرود.
باید بر هیجانات خود مسلط باشید و به آن ها آگاه باشید.
این به شما کمک میکند تا به راه حل برسید در غیر این صورت گفتگوی شما نتیجه ای جز جر و بحث نخواهد داشت.
اگر عصبانی شدید و کنترل خود را از دست دادید موقتا گفتگو را خاتمه دهید.
بهتر است این فن را زمانی که دارید به عصبانی شدن نزدیک میشوید اعمال کنید تا آرامش خود را به دست آورید.
پس از آن به سمت حل مسئله خود بروید و دوباره گفتگو را آغاز کنید.
وقتی این کار را انجام دهید گارد طرف مقابل میشکند و سعی میکند به حرف هایتان گوش دهد.
شما با گوش دادن دارید به طرف مقابلتان میفهمانید که من دارم به حرف های تو گوش میدهم.
این پیام به صورت ناخودآگاه باعث میشود دیگری هم شروع به گوش دادن شما بکند.
تا جایی که میشود باید مشکل را از شخصیت طرف مقابلتان جدا کنید.
جملاتی که به شخصیت طرف مقابل مربوط میشود به شدت مانع گفتگو میشوند.
اگر بتوانید این تفکیک را به درستی انجام دهید آنگاه توانسته اید مذاکره ای حرفه ای را با طرف مقابلتان داشته باشید
گرچه میدانم سخت است اما در مذاکره ارجاع به گذشته معمولا از مشکل فعلی چیزی را حل نمیکند.
برای همین تنها چیزی که مهم است زمان حال است.
اگر راه حل هایی که ارائه میدهید مربوط به این زمان است شما موفق هستید.
خرد کردن مسائل به مسائل جزئی و به ترتیب پرداخت به آنها از اصول اولیه مذاکره است.
وقتی میخواهید این کار را انجام دهید حتما مسائل را از هم تفکیک کنید و به ترتیب به آنها بپردازید.
اگر با چند مسئله شروع کنید نه شما و نه طرف مقابل به جزئیاتش نمیپردازید و بیشتر خود را گیچ میکنید.
در مذاکره و حل تعارض تا جایی که میشود باید از تنش بکاهیم.
تا جایی که میشود با فرد را از گارد خودش بیرون بیاوریم.
اگر نتوانیم این کار را انجام دهیم طرف مقابل و خودمان به دلیل سوگیری هایی که داریم هیچگاه نمیتوانیم جوانب دیگر مسئله را هم ببینیم.
به عبارتی هیچگاه از نگاه دیگری به مسئله نگاه نمیکنیم.
برای همین هم هیچ وقت حرفش را متوجه نمیشویم.
وقتی دو نفر بر سر اجرای یک راه حل به توافق رسیدند اما بر سر اینکه چه کسی برای اولین بار آن را انجام دهد با هم اختلاف دارند.
در آن صورت قرعه کشی بی طرفانه ترین و بهترین راه حل است.
باید به خاطر داشته باشیم که تا زمانی که گفتگو نکنیم چیزی حل نمیشود.
به خصوص زمانی که میخواهیم بهترین راه حل را کسب کنیم.
پس به مرور میتوانیم روی مهارت هایی که گفته شد تمرکز کرده تا بهترین و مفید ترین نتیجه را داشته باشیم.