در مشاوره، به مراجع از جهات خودشناسی و رشد در زمینههای استقلال، تصمیمگیری، خودیاری در رفع مشکلات و نظیر آنها کمک میشود، در حالی که حوزه فعالیت رواندرمانی، مسائل مربوط به تضاد درونی فرد است.
کار مشاوره در اصل کمکهای مربوط به خلاقیت است و کار رواندرمانگر درمان بیماریهای روانی است.
متأسفانه این باور غلط که هرکس پیش روانشناس میرود حتماً بیمار است و مشکل روانی دارد به شدت در جامعه پر رنگ است.
در همه دنیا پیش از ازدواج و حتی بعد از آن در طول زندگی مشترک، زوجها به طور مرتب یا مقطعی به مشاوره و روانشناس خانواده مراجعه میکنند.
علت این امر همیشه وجود یک مشکل عمده و لاینحل نیست، بلکه در اکثر موارد برای جلوگیری از بروز اختلاف، انتخابهای غلط و پیدا کردن راه حل صحیح برای مشکلات است.
در ایران اما حضور در جلسات مشاوره پیش از ازدواج و پس از ازدواج هنوز انقدر جا نیفتاده است.
متأسفانه این باور غلط که هرکس پیش روانشناس میرود حتماً بیمار است و مشکل روانی دارد به شدت در جامعه پر رنگ است.
با تبلیغات زیاد و پیشرفت برنامههای رواندرمانی و مشاورههای خانواده به تازگی میبینیم که افراد برای جلوگیری از بروز اشتباه در ازدواج و انتخاب فرد نامناسب قبل از شروع زندگی به مشاوره میروند.
گاهی هم افراد بعد از ازدواج به مشاوره نیاز پیدا میکنند و به این جلسات میروند.
مشاوره ، یک جریان یادگیری است که از طریق رابطه بین دو نفر صورت میگیرد در هر حال شرکت در جلسات روان درمانی و مشاوره به خصوص برای مواردی مثل ازدواج نه تنها عیب نیست بلکه نشان دهنده درک بالای زوجین است.
اگر شما هم اعتقاد دارید هرگز هیچ کس نیاز به مشاوره ندارد با خواندن این مطلب شاید نظرتان عوض شد.
رواندرمانی یا درمان روانشناختی، روشی است که توسط درمانگری آموزش دیده به شکل حرفهای، در رابطه با مشکلات و اختلالات روانی انجام گیرد.
رواندرمانی کاربرد آگاهانه و عمدی روشهای بالینی است و هدف آن کمک به افراد است تا رفتارها، شناختها، هیجانها و یا سایر ویژگیهای شخصی خود را در جهت مطلوب تغییر دهند.
ولبرگ رواندرمانی را نوعی درمان تعریف میکند که هدف آن، معالجه مشکلاتی است که ماهیت عاطفی دارند.
در این درمان، شخصی تربیت یافته، آگاهانه ارتباطی حرفهای با بیمار برقرار میکند.
هدف از ایجاد چنین ارتباطی برطرف ساختن، تعدیل کردن، یا کند ساختن نشانهها و الگوهای آشفته رفتار، و کمک به رشد و نمو مثبت و تعالی بخشیدن به شخصیت بیمار است.
مراجعه به روانشناس معمولاً شامل مسائل متعددی میشود مثلاً اختلالاتی مانند افسردگی، وسواس، اضطرابهای قطعی مثل اضطراب امتحان، انواع ترس و فوبیا، احساس غم و اندوه شدید، کنترل خشم و امثال اینها از جمله مشکلاتی است که نیاز به رواندرمانی دارد.
این روزها روشهای درمانی زیادی در روان درمانی استفاده میشود.
انواع درمانهایی که متداول تراست، عبارتاند از:
پسیکودرام (نقش گذاری روانی): از این نوع درمان برای بیان احساسات پنهان استفاده میشود.
از شما خواسته میشود در نقش افراد مختلفی که در زندگی تان وجود دارند، بازی کنید و خود را به جای آنها قرار دهید.
این روش هم میتواند به صورت گروهی انجام شود و هم به صورت دو نفره.
رواندرمانی ممکن است جلسات محدودی وقت بگیرد و یا سالهای زیادی طول بکشد.
این مسئله بستگی به وسعت مشکلات شما دارد.
شما باید به طورجدی در مورد اینکه چه مدت تحت درمان باشید، تصمیم بگیرید.
شما (نه درمانگر) تصمیماتی که میگیرید، روی زندگیتان تأثیر مهمی دارد.
راجرز و پاترسون و بسیاری از مشاوران و رواندرمانگران معتقدند که بین مشاوره و رواندرمانی، اختلافی وجود ندارد و این دو اصطلاح را میتوان به جای یکدیگر به کار برد اما مشاوره و رواندرمانی از نظر آمادگیها و برنامهریزیهای مقدماتی با هم تفاوت دارند.
این تفاوتها به لحاظ هدف، نوع مراجع، روش و مکان کاربرد این دو شیوه بررسی میشود.
بین مشاوره و رواندرمانی، اختلافی وجود ندارد گاستاد، مشاوره را چنین تعریف میکند:
مشاوره یک جریان یادگیری است که از طریق رابطه بین دو نفر صورت میگیرد. در این رابطه، مشاور با داشتن مهارتها و صلاحیتهای علمی و حرفهای، میکوشد تا با روشهای منطبق بر نیازمندیهای مراجع، او را یاری کند تا خود را بیشتر بشناسد و بینشی را که به این طریق درباره خویشتن کسب میکند، در زمینه هدفهای معین که آنها را به صورت واقعبینانهای درک کرده، به طور مؤثری مورد استفاده قرار دهد و در نتیجه، به فردی خلاقتر و شادمانتر در جامعه خود تبدیل شود.
مثلاً زمانی که شما میخواهید فرزندتان را با کمترین درصد اشتباهات پرورش دهید و پیچ و خم های رفتار و هیجانهایش را بشناسید نیاز به مشاوره دارید.
یا در آستانه ازدواج قرار دارید و میخواهید از درست بودن تصمیمتان با خبر شوید، رواندرمانی مناسب شما نیست.
در این موارد و اتفاقاتی مشابه آن شما باید به مشاور مراجعه کنید.
هدف مشاوره، در اصل عرضه یا پیشنهاد کمک به مراجع است، به این ترتیب او در به کار بردن آن، آزاد و مختار است.
در رابطه مشاور و مراجع هیچ اجباری در کار نیست چون در این صورت این عمل، تحمیل عقاید مشاور است، نه مشاوره.
مشاوره رابطهای مختارانه بین مشاور و مراجع است که هدف آن، ارائه و پیشنهاد کمک به مراجع است.
نکته مهم در مشاوره، برقرار شدن تماسهای مکرر بین مراجع و مشاور است، زیرا غالباً به صرف گرفتن اطلاعات یا انجام یک مصاحبه، مشکلات در یک جلسه حل نمیشود بلکه به علت پیچیدگی موجود انسانی، اکثر اوقات جلسات مشاوره متعدد لازم است.
ممکن است شما با مطالعه یک کتاب، احساس کنید رنجهایتان کاهش یافته، ولی چون در این عمل، تماس مستقیم شخص با شخص وجود ندارد، این کار نمیتواند، مشاوره باشد.
به عبارت دیگر، دریافت اطلاعات یا تسکین روحی از راه مطالعه کتاب، مشاوره نیست.
برای اینکه بدانیم در چه مواردی باید به مشاور یا رواندرمانگر مراجعه کنیم ابتدا باید تفاوت آنها را بشناسیم.
هدف مشاوره، پیشگیری است ولی هدف رواندرمانی، معالجه است.
این مهمترین اختلاف آنهاست. شما هرگز برای اتفاقی که افتاده نباید به مشاور مراجعه کنید بلکه باید قبل از اینکه مشکل رخ دهد پیش مشاور بروید و تا حد امکان جلوی اتفاقات را بگیرید.
مشاوره به موارد عادی و ساده زندگی میپردازد، ولی رواندرمانی به موارد بیماری روانی، مرضی، درگیریها و ناسازگاریهای شخصیتی عمیق توجه دارد.
در مشاوره، اموری مورد بررسی قرار میگیرد که فرد آگاهی کامل به آنها دارد در حالی که در رواندرمانی، به وجدان ناخودآگاه مراجع توجه میشود.
در مشاوره، به مراجع از جهات خودشناسی و رشد در زمینههای استقلال، تصمیمگیری، خودیاری در رفع مشکلات و نظایر آنها کمک میشود، در حالی که حوزه ی فعالیت رواندرمانی، مسائل مربوط به تضاد درونی فرد است.
کار مشاوره در اصل کمکهای مربوط به خلاقیت است و کار رواندرمانگر درمان بیماریهای روانی است.
در رواندرمانی، در ارزیابی و تشخیص، غالباً از مصاحبه بالینی استفاده میشود و گرفتن تست و وسایل روانسنجی مورد نیاز این رشته است اما در مشاوره نیازی به این مسائل نیست.
مشاور و مراجع فقط با هم صحبت میکنند و در طی چندین جلسه در مورد مشکلات فرد به نتیجه میرسند.
مشاوره بیشتر از رواندرمانی، به امر شناخت در مراجع میپردازد ولی در رواندرمانی، مسائل عاطفی حاد کمتر بررسی میشود. رواندرمانی در پی دستیابی به هدفهای بازسازی و مشاوره در پی دست یافتن به هدفهای بازپروری است.
در این بین عدهای هستند که معتقدند رواندرمانی و مشاوره هیچ فرقی با هم ندارند. آنها برای این ادعای خود چند دلیل هم میآورند. چند نفر مشاور در حل مشکل به یک مراجع کمک میکنند.
مثلاً اینکه میگویند جدا کردن رفتارها و حالتهای عادی و غیرعادی، با اینکه به ظاهر آسان است ولی در عمل بسیار دشوار است.
طبیعی و غیرطبیعی، در امتداد یک خط مستقیم قرار دارند اینکه بتوان مشخص کرد نقطهای که حد فاصل این دو وضعیت را تعیین میکند کجاست کار سادهای نیست.
فروید معتقد است آنچه که در مورد افراد غیرعادی صادق است در مورد افراد عادی نیز مصداق دارد.
در مورد محل انجام مشاوره و رواندرمانی، معتقدند که رواندرمانگر در بیمارستان، کلینیک و هرجای دیگر که کار کند، در اصل همان خدمات مشاور را انجام میدهد چون مشاور علاوه بر راهنمایی تحصیلی و حرفهای، به رواندرمانی هم میپردازد.
از طرف دیگر، در بعضی بیمارستانها، مشاور به انجام مشاوره و در بسیاری از مدارس، روانشناس بالینی به عرضه خدمات رواندرمانی اشتغال دارند.
بنابراین هر دو درعینحال هردو کار را انجام میدهند پس فرقی با هم ندارند. این گروه بر این باورند که چون در مشاوره، رواندرمانی هم وجود دارد، پس ضرورتی ندارد که بین آنها اختلافی قائل شویم.
از نظر میزان توجه وجدان خودآگاه یا ناخودآگاه مراجع، یا تعداد جلسات و زمان صرف شده، یا جنبههای مربوط به پیشگیری و درمان، هیچ تفاوتی بین این دو روش وجود ندارد.
در ضمن معتقدند در هر دو نوع درمان رشد مراجع موردنظر است و هم مشاوره هم رواندرمانی، خدمات مشترکی را ارائه میکنند.
راجرز خودش را رواندرمانگر و مشاور میداند و بین این دو رشته، تفاوتی قائل نیست.
اختلافهایی در روش، استفاده از وسایل متفاوت، یا در نظر گرفتن هدفهای به ظاهر مختلف یا متفاوت بودن نوع مسائل مورد بررسی و نظایر آنها وجود دارد که میتوان آنها را به طور کلی برای متفاوت بودن مشاوره از رواندرمانی، عنوان کرد، ولی در هیچ یک از این موارد، مرزهای مشخصی برای تمایز قائل شدن بین این دو رشته وجود ندارد و درواقع هر دو در زمینههای مختلف دارای وجوه مشترک هستند.
مشاوره انواع گوناگونی دارد و از دیدگاههای مختلف مشاوره به انواع متفاوتی تقسیم میشود.
مشاوره تحصیلی، مشاوره شغلی، مشاوره شخصی، مشاوره خانواده و ازدواج، مشاوره اجتماعی و مشاورههای تخصصی نظیر مشاوره حقوقی و پزشکی.
این زیر مجموعه از نظر موضوعی مشاوره را تقسیمبندی میکند ولی در تقسیم بندی از نوعی دیگر، تعداد مطرح میشود.
چنانچه هم مشاور و هم مراجع یک نفر باشد، مشاوره فردی است و در صورتی که تعداد بیش از یک نفر باشد مشاوره گروهی است.
مشاوره فردی از نظر روش اجرا به سه نوع مستقیم، غیر مستقیم و انتخابی تقسیم میشود. مشاوره گروهی هم از نظر تعداد مشاور و مراجع سه حالت دارد:
نمونهای از این نوع مشاوره، وضعیتی است که پدر، مادر و تعدادی از اعضای خانواده، در مقابل ناسازگاری کودکشان، از شورایی از متخصصان روانی و تعلیم و تربیت کمک میگیرند و خواستار نظر جمعی آنان میشوند.
این گروه، با یکدیگر به مشاوره مینشینند تا در جهت سازگاری کودک، به اعضای خانواده کمک کنند.