اختلال بدشکلی بدن عبارتست از مشغله فکری درباره یک نقص خیالی یا جزئی در ظاهر که این مشغله فکری منجر به پریشانی قابلتوجه یا اختلال در عملکرد میشود.
همچنین نمیتواند توسط حالت روانی دیگری (مثلاً عدمرضایت از وزن یا ظاهر در بیاشتهایی عصبی) توضیح داده شود.
اگر یک ناهنجاری فیزیکی وجود داشته باشد، نگرانی باید بیش از اندازه باشد.
برخی از افراد مبتلا به اختلال بد شکلی بدن آنقدر به وجود عیبشان ایمان دارند که قادر به در نظر گرفتن این نیستند که شاید نگرانیهای آنها از ظاهرشان اغراقآمیز و تنها زاییده تخیلشان باشد.
دوسوم بیماران مبتلا به اختلال بد شکلی بدن ایدههای وهمی ارجاع به خود دارند.
بیمار باور دارد تمامی اتفاقات، رفتارها و نظرات دیگران در ارتباط با آنها میباشد.
بنابراین بیمار رفتار خود را در قبال این باور اشتباه تغییر میدهد.
از این نظر که کاملاً متقاعد شدهاند دیگران توجه خاصی به عیب آنها میکنند (مثلاً میخندند یا زل میزنند).
نگرانیها درباره ظاهر ممکن است شامل هر نقطهای از بدن شود، اما رایجترین نقاط، صورت و سر هستند.
برای مثال، افراد ممکن است مشغلههای ذهنی درباره عیوب خیالی یا جزئی داشته باشند که دربرگیرنده پوست (برای مثال، آکنه، لکها، منافذ، چروکها، جای زخم یا سوختگی)، بینی (برای مثال، نگرانی درباره بزرگ بودن، پهن بودن، صاف نبودن یا نامتناسب بودن بیش از حد بینی) یا موهایشان (برای مثال، نازک بودن، تاس بودن، ریزش مو، پرمویی بدن، جنس مو، تقارن) باشد.
اغلب افراد این نگرانیها را درباره نقاط متعددی از بدنشان دارند.
بهمرور زمان، شمار این مشغلههای ذهنی بیشتر میشود و ممکن است از یک نقطهی بدن به نقطه دیگری منتقل شود.
مطالعهای اخیراً روی ۲۰۰ فرد مبتلا به اختلال بد شکلی بدن انجام شد.
نتیجه بیانگر آن بود که بهطور میانگین، افراد با شش تا هفت نقطه از بدنشان در طول بیماری مشغله داشتند.
برخی از بیماران اختلال بد شکلی بدن نگران این هستند که عیوبشان یا ظاهر کلیشان «غیرجذاب» یا «غیرعادی» است.
درحالیکه برخی دیگر از بیماران اختلال بد شکلی بدن، ظاهر خود را «زشت»، «ناقص»، یا «هیولایی» توصیف میکنند.
ماهیت افکار و تصاویر درباره عیوب، از این نظر که وقتگیر هستند (مثلاً بهطور معمول سه تا هشت ساعت در روز رخ میدهند)، مقاومت در برابر آنها دشوار و کنترلشان سخت است.
افکار مزاحم و وقتگیر درباره ظاهر میتوانند سبب پریشانی احساسی قابل توجه، عزتنفس پایین و دشواری در تمرکز شوند.
بیش از ۹۰ درصد بیماران اختلال بدشکلی بدن، رفتارهای تکراری و وسواس گونهای را در تلاش برای کاهش پریشانیها از خود بروز میدهند.
تشریفات معمول شامل مقایسه ظاهر خود با ظاهر دیگران، چک کردن مکرر در آینه و دیگر سطوح بازتابنده (مانند پنجره مغازهها)، پوشاندن عیوب با لباس، آرایش یا موقعیت بدن (مثلاً پوشیدن کلاه برای پوشاندن ریزش مو یا بهکاربردن کرم پودر برای پوشاندن آکنه یا جای زخم و سوختگی)، آراستگی افراطی (برای مثال، شانهکردن موها، آرایش، اصلاح)، برنزه کردن، اطمینانطلبی و کندن پوست هستند.
ورزش افراطی، بهویژه وزنهبرداری، رژیم غذایی، استفاده از هورمونسازها/مکملها/استروئیدهای آنابولیک و پنهانسازی با لایههای اضافی بهویژه میان مردانی که دچار اختلال بدریختی عضلانی هستند، که مشغله ذهنی آنها، داشتن ساختمان عضلانی بیش از اندازه کوچک یا ناکافی است، رایج است.
تمامی این رفتارها از این نظر که بیماران تحریک میشوند کارها را مکرر انجام دهند و مقاومت در برابرشان یا کنترلشان سخت است، بهعنوان وسواس مفهومسازی شدهاند.
بههرحال، این رفتارها یک آرامش موقتی بههمراه دارند و درنهایت، در تداوم پریشانی، نقش دارند.
برخی از این رفتارها میتوانند مشغله ذهنی بیمار را در مورد عیوبش بدتر کنند. مثلاً کندن پوست، رفتاری که حدود یکسوم بیماران اختلال بد شکلی بدن گرفتارش هستند.
این رفتار ممکن است شامل استفاده از ابزار تیز (نظیر تیغ ریشتراشی) شود. همچنین میتواند سبب آسیبهای پوستی قابلتوجهی شود که در عوض، احساس شرم و اضطراب فرد را بیشتر میکند.
ترس از ارزیابی منفی دیگران به اجتناب از فعالیتهای روزانه از جمله مدرسه، کار و تعامل با همتایان (در قرار ملاقاتها و رویدادهای اجتماعی) دامن میزند.
بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن، اغلب برای اجتناب از موقعیتهایی که ممکن است نگرانیهای آنها را درباره ظاهرشان تشدید کند، دردسر زیادی میکشند.
برخی بیماران حتی آینهها را از خانهشان دور میکنند. بیماران ممکن است از فعالیتهاییکه مستلزم در معرض گذاشتن اندامهایی از بدنشان است که از آن شرم دارند، اجتناب کنند. فعالیتهایی مانند شنا یا پرو هنگام خرید لباس یا رفتن به ساحل.
افراد مبتلابه اختلال بد شکلی بدن ممکن است از رابطهجنسی بهخاطر شرم بیش از اندازه از عریان دیدهشدن، اجتناب کنند.