اگر نیم نگاهی به پیامدها و عوارض اعتیاد به مواد مخدّر بیندازیم، خواهیم دید كه پیامدهای اعتیاد، فرد و خانواده را از نظر اقتصادی، اجتماعی، روانی و جسمی در بر میگیرد.
از مهمترین عوارض جسمی اعتیاد به مواد مخدر، میتوان به ناراحتیهای عصبی، بیاشتهایی، اضطراب، ریزش مكرر آب از بینی و چشم، ناراحتی عضلانی و فشار شدید در ستون فقرات، لاغر شدن و مانند آن اشاره كرد.
در بخش اقتصادی برخی پیامدهای ناشی از اعتیاد به مواد مخدر عبارتند از: بیكاری، ضعف مالی، لطمه به اقتصاد جامعه و خانواده؛ اما عوارض روانی و شخصیتی ناشی از اعتیاد به مواد مخدر فراوان است از جمله: ضعف اراده، بیتوجهی به مسؤولیتهای فردی، ضعف شخصیت، ضعف عاطفه، عصبی بودن، بهم خوردن تعادل روانی، شخصیت نامتعادل و متزلزل و ضعف اعتماد به نفس. همچنین در زمینهی اجتماعی میتوان به عوارضی مثل بیتوجهی به مقرّرات جامعه، ضعف نیروی كار جامعه، بینظمی و بیاعتمادی در جامعه، ضعف بنیاد خانواده، افزایش انحرافهای مانند: دزدی، فحشا و تكدیگری اشاره كرد.
مقالهی حاضر با توجه به اهمیت و مفید بودن پیشگیری، به بررسی علل گرایش به اعتیاد در سه بُعد فردی، اجتماعی و خانوادگی می پردازد، سپس متناسب با هر كدام راهكارهایی ارائه میدهد.
علل گرایش به اعتیاد را میتوان در سه قلمرو فردی، خانوادگی و اجتماعی مطرح كرد:
علل فردی: بسیاری از روانشناسان، علل رفتارهای انحرافی را بر حسب نقص شخصیت فرد كجرو توجیه میكنند و بر این باورند كه برخی از گونههای شخصیت، بیشتر از گونههای دیگر، گرایش به انحراف و ارتكاب جرم دارند. علل فردی گرایش به اعتیاد بیشتر بر مبنای نظری دیدگاههای روانشناختی متكی است..
با دانستن عواملی كه فرد را در معرض خطر اعتیاد قرار میدهد، میتوان افراد در معرض خطر را شناسایی كرد و برای پیشگیری از ابتلای آنان به اعتیاد، برنامه ریزیهای دقیق و مؤثر انجام داد.
• مشكلات روانی: گروهی از افراد كه بعضاً ضعیفالنفس هستند، قدرت مقابله با مشكلات و ناكامیها را ندارند و اعتیاد را راه نجات خود تلقّی میكنند؛ برای رهایی از ناراحتیها، فشارهای روانی، بیاعتمادی به خویشتن و رفع هیجانهای درونی در جستوجوی پناهگاهی امن، به مواد مخدّر پناه میبرند. این افراد فكر میكنند كه با مصرف مواد از گرفتاریهای زندگی رهایی مییابند و دنیا را به شکل دیگری مشاهده میكنند؛ زیرا حالت تخدیریای دارو و مواد مخدر سبب میشود كه تا مدتی، فرد معتاد نسبت به مسائل، مشكلات و واقعیتهای زندگی بیتفاوت باشد. همین فرار از زیر بار مشكلات فردی، عامل عمده برای كشش افراد به طرف مواد مخدر است.
• كنجكاوی: عدهای با شركت در مجالس دوستانه، زمانی كه میبینند دیگران از مواد مخدر استفاده میكنند، حس كنجكاوی در آنها تحریك شده، به مصرف مواد گرایش پیدا میكنند. این امر، منجر به مهیا شدن زمینهی اعتیاد در فرد میشود.
• ضعف اراده: اراده عامل حركت فرد است. پس باید با منطق و شرع همسان باشد که بااستفاده از تربیت و آموزش صحیح تقویت شود. فردی كه با مشاهدهی یك عمل خلاف شرع و موازین اجتماعی با قاطعیت تمام در مقابل آن ایستادگی میکند، از خود تزلزل نشان نمیدهد و هدف خود را در زندگی به طور قطعی انتخاب میكند، دارای ارادهای قوی است.
• انگیزههای درمانی: یكی از علل مصرف مواد مخدّر، جنبههای درمانی آن است. حقیقت آن است كه در بسیاری موارد، پرداختن و گرایش به مواد مخدّر در آغاز، جنبهی مداوا داشته و سپس در بستر زمان به اعتیاد بدل شده است. شیوع مواد مخدر در روستاها، باانگیزهی درمانی صورت میپذیرد. در این بخش، استفاده از مواد مخدر برای رسیدن به تعادل جسمی است، در برخی از روستاها برای تسكین درد كمر، درد دندان، درد گوش و مانند آن از تریاك استفاد میكنند.
۱- ایجاد تقویت و معرفی مراكز مشاورهی روانشناسی، به منظور آنكه افراد بتوانند به راحتی و بدون پرداخت هزینه، مشكلات روانی خود را با آن مراكز در میان بگذارند.
۲- خانوادهها باید با تشریح كامل اعتیاد و عوارض مصرف مواد مخدّر، به فرزندانشان، مشكلات روانی و افسردگیهایی كه پس از اعتیاد رخ میدهد (همچنین عوارضی كه بر زیبایی و ظاهر افراد ایجاد میشود)، به آنها متذكر شوند و از این طریق مانع گرایش و كنجكاوی افراد خانواده به سمت اعتیاد شوند.
۳- حمایت از بیماران روانی و توجه به آنها.
۴- با تبلیغ و گوشزد كردن این مطلب كه حتا یك مرتبه مصرف كردن مواد مخدّر ممكن است منجر به اعتیاد شود، میل به استفاده از مواد مخدّر را، حتا برای یك مرتبه هم در افراد از بین ببرند.
۵- از بین بردن تصورهای باطل در خانوادهها مثل این تصور كه «با مصرف مواد مخدر، مشكلات زندگی فراموش میشود و زندگی به نحوی زیبا تغییر مییابد.
۶- خودداری از طبابت خانگی با استفاده از مواد مخدر.
۷- تقویت مراكز درمانی، بهخصوص در روستاها و شهرهای دور افتاده.
۸- خانوادهها سعی کنند فرزندانشان را اجتماعی پرورش دهند، به نحوی كه فرد با روحیه و شخصیت برونگرا و فعال تربیت شوند.
اعتیاد یک بیماری اصلی، پیش رونده و کشنده است. این عارضه، نوعی ارتباط تسکین دهنده با یک مادۀ روان گردان یا تأثیر گزار بر ذهن و یا رفتاری که مارا در برابر میل بیش از حد، ناتوان می کند می باشد.
اعتیاد به عنوان حالتی که در آن بدن انسان برای انجام فعالیت های عادی خود به یک ماده یا یک رفتار خاص وابسته می شود تعریف شده است. زمانی که که ماده مورد نیاز در اختیار بدن قرار نمی گیرد یا انجام رفتاری که شخص معتاد بدان وابسته شده است امکان پذیر نمی باشد، نتیجه کار بروز علائم خماری یا محرومیت است.
اعتیاد را می توان اجبار به انجام کاری تعریف کرد که فرد از پی آمدهای زیانبار آن آگاه است. حتی والدین، همسر و دیگر نزدیکان فرد معتاد به راحتی این واقعیت را که اعتیاد نوعی بیماری است نمی پذیرند. علت این امر آن است که این افراد نیز از لحاظ احساسی درفرایند بیماری فرد معتاد درگیر هستند.
با آنکه از واژه “اعتیاد” اغلب در اشاره به وابستگی به مواد مخدر یا مشروبات الکلی استفاده شده و تحت عنوان اعتیاد به مواد نیز از آن یاد می شود، این احتمال نیز وجود دارد که انسان به فعالیت های دیگری چون قمار، پرخوری، روابط جنسی، تماشای تصاویر مستهجن یا حتی خریدهای بی مورد و بیش از اندازه معتادشود.
این گونه اعتیاد ها تحت عنوان اعتیاد های رفتار یا فرایندی نام برده می شوند. بنا به تعریفی که انجمن آمریکایی درمان اعتیاد از واژه اعتیاد ارائه داده است: “اعتیاد یک بیماری اصلی و مزمن می باشد که در مدارهای پاداش، انگیزه و حافظه و دیگر اجزاء مربوطۀ مغز اختلال ایجاد می نماید.
این اختلال ها به ایجاد ویژگی های جسمی، روانی، اجتماعی و روحی در انسان منجر می شود. ” بروز چنین حالت هائی در انسان سبب می شود که وی برای دستیابی به پاداش (لذت) یا تسکین به مصرف یک مادۀ مخدر یا انجام رفتاری مخرب و ویرانگر روی آورد. علائم بارز اعتیاد، مختل شدن کنترل رفتار، میل شدید به مصرف و ناتوانی در پاک ماندن مداوم و کاهش قدرت شناخت مشکلات جدی رفتاری و مناسبات و ارتباط بادیگران است.
اعتیاد نیز همانند دیگر بیماری های مزمن ممکن است چرخه های لغزش و قطع مصرف را شامل شود. اگر اعتیاد درمان یا با فعالیت های بهبودی همراه نشود حالت پیش روندۀ آن ممکن است باعث معلولیت مغزی و یا حتی مرگ شود.
اعتیاد جسمی:پاسخ فیزیولوژیک بدن نسبت به ورود و تأثیر مواد جدید به بدن میباشد که معمولاً با پدیده تطبیق پذیری(مقاومت بدنی) بروز میکند.
یعنی به دلیل کاهش تعداد گیرندههای عصبی و کاهش انتقالدهنده عصبی موجود در سیستم عصبی مرکزی نیاز فرد مصرفکننده هر روز بیشتر میشود. ترک اعتیاد جسمی همراه با درد، بیخوابی، پرخوابی و … (خماری) همراه است. طول دوره ترک اعتیاد جسمی بسیار کوتاهتر از اعتیاد روانی است.
اعتیاد روانی: ناشی از لذت و سرخوشی مصرف مواد مخدر میباشد.
دقیقاً به واسطه برهم ریختن نظم ترشح میانجیهای عصبی فرد دچار آسیبها یا تناقضات روحی میشود. به عنوان مثال ماده مخدر متآمفتامین (مخدر شیشه) باعث افزایش ترشح دوپامین در مغز میشود و باعث ایجاد حالت تحریکی، سرخوشی، تمرکز و… میشود.
حال پس از قطع مصرف با کاهش سطح دوپامین فرد خواب آلود، افسرده، بی تمرکز و… میشود. طول دوره بازگشت این میانجیهای عصبی به حالت طبیعی بسیار طولانیتر و حتی برخی معتقدند بازگشت ندارند.
در نتیجه اعتیاد روانی بسیار مهلک تر میباشد. اعتیاد روانی باعث لغزش بسیاری از مصرفکنندگان سابق حتی با طول دورههای چندین سال میشود.